به تنهایی عادت کرده بودم
که تو ناگه از راهی رسیدی
مرا تا سرزمین خود ببردی
و گفتی هست در تو یک امیدی
مرا با این نگاهت شاد کردی
بدان در این دلم بیداد کردی
چرا از خود نپرسیدم که بودی
به هر جا سر زدم آنجا نبودی
بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش...برچسب : نویسنده : calinj7 بازدید : 246